جادوگرا به دو دسته ی خوب و مرگ خوار تقسیم نمیشن.

آدما به دو دسته ی شبیه من و بد تقسیم نمیشن.

یکی میتونه یه روزی گفته باشه بیا پنگوئن بزرگ کنیم، من گفته باشم تو فریزر؟ گفته باشه نه فریزر کوچیکه دلشون میگیره، یه اتاقو یخ زده میکنیم براشون. امروز ولی اون آدم میتونه آنلاین باشه و بی اعتنا و غریب.

دلم یه گپ حسابی میخواد با یه شور حسابی.

ترسش از نقطه به نقطه ی وجودم سر کشیده و الان مستأصل ترینم.

ترس اون برآمدگی دقیقا همونجایی که داره تیر میکشه...

دلم یه دنیا گریه میخواد.

دلم کبودی دستامو نمیخواد.

روز اول عیدو چجوری گذروندم؟

تنها و خواب آلود تو خونه، با یه مغز خاموش.

دونستن این که هیچ کاری سهوا نیست و همه چیز برمیگرده به ناهشیار ، یکی از بدترین چیزاییه که از روان شناسی خوندن یاد گرفتم. یعنی وقتیکه میدیدی سرخ و سفید میشدم و میگفتم حالا فکرامو بکنم بعد، میدونستی داستان از چه قراره. این احتمالا تو ناهشیارت داشت بهت حس قدرت میداد هوم؟ پس واسه خوشحال تر شدنت آره، اون بسته ی رنگی رنگی تو دستم هم یه مارک ایرانی درجه دو بود.

بعضی وقتا از خودم میپرسم اونکه بهترین دوست من بود چی شد که ٥ سال پیش که امتحان فلسفه داشتم وقتی شنید پای تلفن درحال زجه زدنم به جای اینکه بیاد و بغلم کنه پشت در گوش وایساد و بعد یواشکی رفت. 

دلم تنگه واسه اون دختر خنگی که اون سالا با کل حقوق ٥٠ هزار تومنیش دوست پسر داغونشو بهترین رستورانا مهمون میکرد. که میرفت شمال و من نباید به هیچکس میگفتم.اونکه با هم ساعت صفحه گردشو خریدیم و با فروشندش تیک و تاک زد.اونکه دختر بدی بود و میدونست چقدر کیف میده دختر بدی بودن. اونکه بلد بود غرق بشه تو گردالیای خط خطی سبز. اون اگر هست بهش بگو برگرد باز.

اگه میخوای چیزیو بدونی بپرس

اگه میخوای بدونی، اگه شجاعت داری به خرجش بده و بپرس. تا بگم. تا اگه بخوای بمونی.