Every once in a lifetime dreams can be true

Now when the stars shine you meet somebody like you


But I won't cry myself to sleep like a sucker

The mask I wear is one

چرا گریه م نمیگیره؟

شاید یکی بتونه یه رفتار درمانگر ماهر باشه

یه شناختگرا،یه انسانگرا

یکی که قهاره تو بحثای وجودی

یکی که شبیه دکتر میمه

که ذهن من و امثال منو مسموم ترس دو دو تا چاهارتایی خودش کرده

اما هیچ نوع آدمی

تکرار میکنم

هیچ نوع آدمی

به غیر از نوع سالومه

به غیر از نوع دکتر جیم -حتی اگه خودش انکار کنه-

نمیتونه روانکاو باشه.

هیچ چیزیو بیشتر از این نمیخوام

هیچ چیز دیگه ای نمیتونه انتزاعای شولوغ پولوغمو مثل یه چسب کنه بین مردم و ادبیات و علم و هنر

واسه روانکاو شدن نباید به سختی افتاد؟

گیریم بدون فایده، گیریم سخت و خار مغیلان دار

ولی هیچ کار دیگه ای از سالومه بر نمیاد، میاد؟

نمیاد!


پ.ن. تموم شو دی بی تی جان. تو هی از طیف هیجانا و تز و آنتی تز و سنتز میگی من دارم مکانیسم جابجاییمو ترسیم میکنم.