دلم هوای آزاد خنک میخواد

یه ماشین که رانندش میتونه بین آهنگای تو فلشش  آهنگای درست و حسابی پیدا کنه

یه اتوبان که شبا خلوته.

کاش فاجعه انگار نبودم.

کاش.

بهترین کار میدونی چیه؟ باید راه انتشارات ارجمندو یاد بگیرم.

تعجب نمیکنم که اسکیزوفرنی از دل خانواده ها بیاد.

چقد گیج بودم که نفهمیدم تحمل هیجانمم  که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده میتونه اسکیتزو کردن باشه.

میرم که باقی مونده پولامم خرج کنم

اونجایی که دیدمش و آرزو کردم کاش تمام وقتای دنیارو داشتم و همشونو میخوندم

میرم تا تنهایی راهشو پیدا کنم.

یه چیزی بگم؟

اون روز که گفت خواستم تو این مدت عشق و حالمو کنم، که از ده تا بطری آبجو لب ساحل حرف زد، دلم هوس کرد. کجا پیدا کنم این بهشتو؟

اون سایته، اون روانشناسه،بردتم تو فکر.

هرچند واضحتر از اینا بود که نفهمم ولی نفهمیده بودم.

شایدم فهمیده بودم ولی خب میدونی که اون فکرا چجور طوفانیه. همه چیو به هم میریزه نمیذاره یادت بمونه که.

با اینکه میدونم جلوشو باید زودتر از اینا میگرفتم بدتر دارم میدوم سمتش.

میون این همه برنامه های خمیازه دار، هوای خنکم کو؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.