مهر تایید میزنی رو ترسی که داره قل قل میزنه تو دلم از چند ماه دیگه.

میترسم نتونم مواظب ملافه های گل گلی جدیدم باشم. سیاه به گلای رو بالشیم نمیاد.

میترسم. میترسم. کابوسه که نگاه کنم تو اون آینه و دلم مچاله بشه.کابوسه که بیام تو اتاق و درو تا بستم بشینم رو تخت و سرمو دو دستی نگه دارم.

 یه پارچه ترسم.

خدایا... تو وجود داری اصلا؟

گیریم داری، وجودشو داری یه روز دل سالومه دلت باشه؟

آسان نگردد تا ابد یک مشکل او.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.