"یه روز میای میپرسی خاله؟از روزی که به دنیا اومدم تعریف کن!
خنده ی الکی میکنم و میگم همه چی عالی بود!!!!"
اینو پارسال تو نت گوشیم سیو کردم، وقتی تو دیر تر از ساعتی که قرار بود دنیا بیای اومدی و داشتم اختلالات یادگیری میخوندم و اون روبروم زیر چشمی منو میپایید تا غصه نباشه تو صورتم. اولین عکسی که ازت دیدم زمان وایساد انگار. یه لبخند پت و پهن بود کل وجودم. حتی فیلم ازم گرفت اون موقع. اما چون قایمکی پیشم بود گفتم پاکش کنه.
کوچیک موچیکی جونم، خوشحالم که میشه اینو بگم بهت امسال، به خالت افتخار کن. خاله ی قوی ایه و میتونی همش حساب بلند مدت باز کنی روش.
یک سالگیت مبارک عزیز جانم.